کد مطلب:223709 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

اخلاق و معاشرت امام رضا
بیان و اخلاق و وصیت سیره مردم عادی در تطورات و تحولات زندگی غیر ممكن است زیرا آدمی تحت تأثیر محیط از سختی و سعه زندگی و معیشت قرار می گیرد - دست تنگی - جود و بخشش - امساك و بخل - عیالباری یا تجرد - مالك بودن یا مستأجر بودن - وطنی یا مسافر - صحت و سلامت یا مرض و كسالت - تربیت اولاد و حوادث كه بر آنها رخ می دهد - دوره ی جوانی - شباب - كمال - پیری - قدرت غرائز نفسانی یا سكون و اخفاء آن همه این مسائل در زندگی آدمی مؤثر است و لذا بسیار مشكل است درباره یك نفر با یك برخورد قضاوت



[ صفحه 120]



كرد كه او چگونه بود باضافه كه اكثر قضاوت های قضات روی حب و بغض و جلب نفع و دفع ضرر است كمتر دیده و شنیده شده كه روی یك شخصیت قضاوت عادلانه جامع جمیع جهات بشود.

در هر حال وقتی برای بیان و وصف اخلاق و معاشرت یك فرد عادی این قدر مشكل باشد برای وصف و تعریف امام «با عدم رعایت اینكه معرف باید اجلی از معرف باشد» چگونه ممكن است قضاوت و وصف كرد - ادراكات بشری محدود در یك سطح است و وجود امام و اولی بتصرف بالاتر و محیط بآن سطح است و لذا از درك آن معانی عاجز می نماید گفته اند:



خرد بر پی بكنه ذاتش

اگر رسد خس بقعر دریا



زیرا امام مظهر كامل صفات و جمال و خلیفة الله در روی زمین است و هیچ دركی فهمی نمی تواند مقام و مرتبه ی او را درك كند.

مكارم اخلاق امام از این جا روشن می شود كه دیده و شنیده نشده است در تمام تحولات زندگی این چهارده معصوم یكبار برای نمونه یك نفر در برخورد و معاشرت و تصادف حضور ناراضی یا شاكی باشد دوست و دشمن در هر حال راضی و خرسند و مشعوف از معاشرت نام بوده اند - امام رضا علیه السلام در اخلاق و آداب معاشرت همه مردم را فریفته مكارم اخلاقی خود نموده و ثابت نمودند كه از منبع علوم غیبی و مكتب ربوبی و روح كلی اخلاق و فضیلت موخته و وارث فضایل نفسانی و سجایای ملكوتی آباء و اجداد و پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم بوده است و مانند شخصیت بزرگوار پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم كه مظهر كمال «انك لعلی خلق العظیم» قرار گرفته:



یمثل النبی فی اخلاقه

فانه النابت من اعراقه



له كرامات و مكرمات

فی صفحات الدهر بینات



شهود صدق لسمو ذاته

كانه النبی فی صفاته



ترالملوك سجدا بیابه

فالعز كل العز فی اعتابه



بقدری فضیلت اخلاقی امام رضا علیه السلام سعه اجتماعی داشت كه كلیه حسودان و مخالفان به اعتراف و اقرار بملكات اخلاقی آن حضرت كرده اند.

ابراهیم بن عباس می گوید ندیده و نشنیدم احدی افضل از ابی الحسن الرضا علیه السلام باشد



[ صفحه 121]



نشد كسی چیزی بپرسد در جواب بماند یا تقاضائی كند محروم گردد یا حاجتی داشته باشد مأیوس گردد - نشد بكسی دشنام دهد - یا تندی و خشنونت نماید خنده قهقهه از او دیده نشد همیشه رو بقبله مؤدب می نشست و با آنكه با سلاطین می نشست با فقراء و ابناءالسبیل و خدام و مسافرین تازه وارد با همه می نشست و به سخنان آنها كاملا گوش می داد و بكار و حوائج آنها رسیدگی می فرمود. [1] .

عموم مورخین عامه نوشته اند امام رضا علیه السلام در زمستان روی پوست و گلیم و در تابستان روی حصیر می نشست و چون با مردم بیرون می آمد لباس رسمی می پوشید. [2] .

سفیان ثوری یك روز دید امام علیه السلام جبه ای از خز ضخیمی پوشیده گفت اگر شما لباس كم بهاتری می پوشیدید بهتر نبود؟ حضرت فرمودند نزدیك بیا زیر جبه خز را ببین سفیان دید لباس خشنی زیر آن پوشیده و این جبه را برای حفظ مقام اجتماعی روی آن بتن كرده است. [3] .

و این آیه را خواندند «قل من حرم زینة الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق» و فرمود حضرت یوسف جبه ای از حریر زردوز و مكلل بجواهر می پوشید تا اهمیت سلطنت و حكومت او در مردم اثربخش و مقتضای زمان چنین ایجاب می كرد - كه در مقابل فراعنه عصر چنین بیرون آیند.

صدوق می نویسد: هر وعده می داد بموقع انجام می داد و هر عهده می فرمود وفا می كرد. [4] .

محدثین همه نقل كرده اند كه امام هشتم در سر و خفا صدقات بسیار می داد و می فرمود:

سمعت حدثنا عن رسول الله ص التستر بالصدقه یعدل سبعین حسنه چون در عصر آن حضرت مسافر بسیار بمدینه یا مرو برای تشرف حضور امام می آمد و اكثر خرجی آنها تمام می شد از امام علیه السلام قرض می كردند بآنها می فرمود در شهر خود كه رسیدید صدقه بدهید و بارها شد بسائلین یا وام گیران از پشت پرده دویست دینار عطا فرمود و دستور داد صدقه بدهند. [5] .

یك مردی آمد عرض كرد یابن رسول الله باندازه مروت خود بمن عطا كن فرمود



[ صفحه 122]



تو آنقدر استعداد و استطاعت دریافت آنرا نداری - آنگاه عرض كرد باندازه مروت من مرحمت فرما؟

آنگاه امر فرمود دویست دینار باو دادند و روزهای عرفه در خراسان روز بخشش و اكرام رسمی آن حضرت بود.


[1] بحار الانوار ص 29 ج 2 بنص كافي.

[2] كشف الغمه ص 274.

[3] مناقب ابن شهر آشوب ص 412 ج 2.

[4] نزهة النواظر ص 46 چاپ نجف.

[5] مناقب ابن شهر آشوب ص 412 ج 2.